تــو چه کردی من دیوانه فراری شده ام
من بیچـاره از ایـن خانه فراری شده ام
شده دیوانه دلت ، مثل کسی، مثل خودت
از کسی مثل تو ، دیوانه فراری شده ام
مثـل آوار فـرو ریخـته ام بر سـر خـود
من از این خانه ی ویرانه فراری شده ام
شده ای عاشقم اما نظرت نیست به من
من از این عاشق بیگانه فراری شده ام
مثل یک پیله به دور بدنم تافته ای
از نخ پیله ی پروانه فراری شده ام
از من غمزده از حال دلم بی خبری
از سر غمزده بر شانه فراری شده ام
خم گیسوی تو دامی است سر راه دلم
از کمند تو از این دانه فراری شده ام
خانه ی قلب من انبار غم خاطره هاست
من از این قصه و افسانه فراری شده ام
- ۹۸/۰۵/۱۸