کافه شعر

گر ز آزردن من هست غرض مردن من مردم آزار نکش از پی آزردن من

کافه شعر

گر ز آزردن من هست غرض مردن من مردم آزار نکش از پی آزردن من

دوست دارم توی خلوت خودم گم بشم و در فضای مجازی ، یه جای دنج و آروم با خودم تنها زندگی کنم

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

گمگشته

یک بغض سردر گم نشسته در گلویم -
من بودم و من با خودم من رو به رویم -
در من صدای خسته ای آواز میخواند -
من با کسی حرفی ندارم که بگویم -
دنبال خود میگردم اما در خیالم -
من با خودم باید خودم را هم بجویم -
آمد کسی تنها کنار من قدم زد -
من درخودم بودم که آمد او به سویم -
او روح سرگردان من بود و خودم بود -
من گم شدم در لابه لای آرزویم -
ای کاش میشد یک نفر با من بماند -
ای کاش میشد بشکند بغض گلویم -
................................................. 1397/12/28 ...............
"" میثم ""


  • ۹۷/۱۲/۲۸
  • میثم محمدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی