کافه شعر

گر ز آزردن من هست غرض مردن من مردم آزار نکش از پی آزردن من

کافه شعر

گر ز آزردن من هست غرض مردن من مردم آزار نکش از پی آزردن من

دوست دارم توی خلوت خودم گم بشم و در فضای مجازی ، یه جای دنج و آروم با خودم تنها زندگی کنم

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

باغ پروانه

من عاشق نگاه غریبانه ی تو ام

من میهمان هر شب و هم خانه ی تو ام

یک شب بیا و در شب تارم قدم بزن

من که اسیر دام تو و دانه ی تو ام

جام شراب با لب تو مست میشود

یک جرعه از شراره ی پیمانه ی تو ام

من بی تو مثل جام تهی از شرابم و

بی خود که نیست عاشق و دیوانه ی تو ام

باغی پر از طراوت گلهای لاله ای

من در هوای باغ تو پروانه ی تو ام

نیلوفرانه در دل من پیچ میخوری

مردابم و برای تو کاشانه ی تو ام

در آسمان چشم تو ابری نمیشوم

من کوله بار عشقم و بر شانه ی تو ام

وقتی که باد زلف تو را دست میکشید

در لابه لای گیسوی تو شانه ی تو ام

پل بسته ای میان من و چشم های خود

من عاشق نگاه غریبانه ی تو ام

98/5/12


  • ۹۸/۰۵/۱۲
  • میثم محمدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی